: بالاخره بعد از چهل سال تلاش تونستی
با شیطان ملاقات کنی ؟
: بله ، اما !!!!
: اما چی؟
: بماند !!!!!
: چرا از اول تصمیم گرفتی دنبال شیطان بری ؟
: چون وعدۀ خدا نسیه بود و وعدۀ شیطان نقد .
: سر چی با شیطان معامله کردی ؟
:به ازاء رسیدن به قدرت کامل، چیزهای
بی ارزشی مثل وجدان و شرف و انسانیت
را زیر پا گذاشتم .
: راستی شیطان چه شکلی بود ؟
: بین خودمون باشه، وقتی رفتم توی تالار
مخصوص ِ کاخ ابلیس ،منو بردن جلو یک آینه
قدّی ،گفتن این هم جناب شیطان !!!!!