ایران خانم : پسرم خیلی مواظب خواهرت ایراندخت
باش می ترسم این بی باکی کار دستش بده.
ایرانپور: مادر خودت میگفتی این دختر مایۀ سربلندی
و نجات ما از این دوزخیۀ که گرفتارشیم.
ایران خانم: هنوز هم میگم ولی سهم تو هم در این
گیر و دار پاسداری از خواهرته. تا پای جون،
فهمیدی تا پای جون.
= شما دو گروه که با هم دست دادید و از یک نقطه و در یک لحظه حرکت
کردید چرا حالا این قدر از هم دور شده اید؟
= چون ما از اونا رو دست خوردیم
= چطور ؟
= چون هنوز مسافت زیادی رو نرفته بودیم که عواملشون به ما شبیخون
زدن و تیم ما رو تار و مار کردن ما هم به ناچار از اون ها فاصله گرفتیم
و رفتیم یک جای خیلی دور که تا حدی امن بود
= مگه تیم داوری نظارت نمی کرد؟
= خیلی زود معلوم شد دستشون با داورا تو یه کاسه ست
= حالا کی بر می گردید سر خونه و زندگیتون؟
= فعلا که امید زیادی نداریم که به این زودی ها کارمون به سامان برسه
= آها پس نتیجه می گیریم که توجه نکردید که شاعر گفته :
ای بسا ابلیس آدم رو که هست پس به هر دستی نباید داد دست
= متأسفانه همین طوره و برامون بی اندازه گرون تموم شد