مهمونی کوچکی داده بودیم ولی وقتی
همه رفتن دیگه نای راه رفتن نداشتیم با این
وجود وقتی داشتیم ظرفا رو می شستیم
و خشک می کردیم ، نسترن گفت میدونی
این مستاجر بالایی ما عروسی دخترش رو
تو برج العرب گرفته .گفتم همونا که پارسال
خونۀ دکتر رو اجاره کردن ؟ گفت آره اینا
مقیم امریکا هستن و سالی یکی دو ماه
میان ایران. دکتر هم که رفته دوسال بمونه
امریکا تا بتومه اقامتش رو بگیره .
گفتم زیاد تعجبی نداره ، بالاخره این چند صد
ملیارد دلاری که حیف و میل شده کم و زیاد
بین یه عدۀ خاصی تقسیم شده . هزینۀ عروسی
این جناب تو برج العرب که شاید درآمد یک
روزش هم نمی شه ، سهم چند هزار مردم محروم
ما از پول نفته که منتظرن امام زمان بیاد و از
حلقومشون بکشه بیرون . گفت خسته ای
چرت و پرت میگی ، برو بگیر بخواب که فردا
باید بری دنبال یه لقمه نون حلال سگ دو بزنی .