با صدای خشن راننده از خواب پرید :
- خانم آخرِ خطه ، پیاده شین
پیرزن زیر لب گفت :
- چه زود رسیدیم
با زحمت از اتوبوس پیاده شد و نگاهی به اطراف
انداخت . بیابان برهوت و یک تابلوی رنگ و رو رفته
که روی آن نوشته بود : شرکت سیر و سفر دنیا گشت
مبدا – تولد ، مقصد - مرگ