داستانک های چوبی

دورۀ جدید - مدیریت جدید

داستانک های چوبی

دورۀ جدید - مدیریت جدید

تراژدی ازدواج دوم ایران خانم

ایران خانم که شب جمعه رفته بود

سر خاک امواتش ، در حسرت روزهای

خوش گذشته و یاد شوهر قبلیش اوس

 مم رضا ،گریۀ سیری کرد و برگشت خونه .

اوس مم رضا با وجود این که ایران خانم

رو خیلی دوست داشت ولی یه خورده

 هم سر و گوشش می جنبید و  گاهی

الواطی می کرد و جوابگوی گله های

ایران  هم نبود .تازه این آخریا دست بزن

 هم  پیدا کرده بود .با همۀ اینا انگاری

خوشی زده بود زیر دل ایران خانم  که

پاشو کرده بود تو یه کفش که باید منو

 طلاق بدی.  

البته از شما پنهون نباشه پیشنماز مسجد

 سرکوچه هم خیلی تو گوشش خونده  و

هواییش کرده بود که یه حاج آقایی هست

 خیلی مومن و با خدا اگه زن اون بشی

سعادت دنیا و آخرت نصیبت می شه .

 خلاصه  ایران خانم با دعوا و کشمکش

 زیاد تونس طلاقشو از اوس مم رضا  بگیره.

و زن اون حاج آقا بشه . و شد آنچه شد

که خدا نصیب گرگ بیابون نکنه.

برای همین هم ایران خانم در تمام این

سال های فلاکت بار ، وقت و بی وقت به

روح اون پیش نماز گور به گور شده لعنت

 می فرسته که اون رو تو هچلی انداخت

 که مسلمان نشود کافر نبیند!!!!

حالا علت واقعی گریه های ایران خانم

 رو  دونستید؟

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد